سرزمین مادری

خوزستان

سرزمین مادری

خوزستان

رودخانه های استان خوزستان

استان خوزستان هستی و عظمت خود را به رودخانه‌های متعددی که......


  در این سرزمین جاری‌اند، مدیون است. خوزستان علاوه بر دارا بودن اراضی حاصلخیز و زرخیز رسوبی، نظام آبیاری منظمی نیز دارد به طوری که این سرزمین از دیرباز به واسطه وجود این رودخانه‌ها، موقعیت مهم و بزرگی داشته است. رودخانه‌هایی که در دشت خوزستان جریان دارند، از آب‌های کوهستان‌های بختیاری، لرستان و فارس سرچشمه گرفته و از شمال و شرق به سوی جنوب غربی سرازیر شده و جلگه خوزستان را به منطقه حاصلخیز و آبادی تبدیل کرده‌اند. مهم‌ترین رودهای استان خوزستان عبارتند از:

رود کارون: رود بزرگ کارون که دشت خوزستان از رسوب‌های آن به وجود آمده است، از رودخانه‌های غربی و پرآب ایران به شمار می‌رود و سالانه میلیاردها مترمکعب آب در آن جریان می‌یابد. کارون با طول 950 کیلومتر، بزرگ‌ترین رود ایران محسوب می‌شود.

رود کارون از دو شعبه مهم زیر تشکیل یافته است:

1- رود کوهرنگ: رود کوهرنگ که در محل به آن آب کوهرنگ می‌گویند، بخش علیای رود کارون است و از دامنه جنوبی رشته کوهرنگ واقع در 158 کیلومتری غرب اصفهان، سرچشمه می‌گیرد و به طرز جالبی از یک تونل طبیعی بیرون می‌ریزد و پس از طی 1/5 کیلومتر و پیوستن به آب دیگری به نام «شیخ علی‌خان» به سوی جنوب شرقی جریان می‌یابد و به «دوآب» محلق شده، نام کارون به خود می‌گیرد. در این قسمت است که آب کوه سبز یا رود درکش، ورکش یا بهشت‌آباد که عمق دره‌اش حدود 60 متر است، در نزدیک دوپلان (دوپل‌ها) به شاخه اصلی رود کارون که از مجموعه‌ای از نهر آب‌ها در ارتفاعات شمال شرقی اشکفت دهستان بازفت سرچشمه می‌گیرد، ملحق می‌شود. از این محل به بعد، پس از گذر از روستای آب سفید، جهت کارون از شمال غربی به جنوب شرقی است. پس از گذشتن از برنجکان و دره بید، دره یاس و روستای معدن، در جنوب این آبادی، به نهر آب دیگری به نام لردگان که از برم لردگان در دهستان خان میرزا سرچشمه می‌گیرد می‌پیوندد و از آن پس به سوی شرق جریان می‌یابد.


کارون در سر راه خود به غرب، رود خِرسان را که در شرق لردگان سرچشمه دارد، در پل شلیل به همراهی می‌گیرد. سپس آب بازفت را که از ارتفاعات زردکوه سرچشمه گرفته و در جنوب شاخه اصلی کارون و به موازات آن از شمال غربی به جنوب شرقی جریان دارد، دربر می‌گیرد و پس از آن در قسمت جنوب غربی و غرب استان چهارمحال و بختیاری، یکی از مرزهای طبیعی منطقه را تشکیل می‌دهد و سپس راهی خوزستان می‌شود. رود کارون سپس در جهت شمال غربی برخلاف مسیر اصلی، ولی به موازات آن سیر می‌کند و سرانجام به سوی جنوب در تنگه‌هایی که ویرانه‌های دو بنای ساسانی مشرف بر آن هستند، به دشت عقیلی وارد می‌شود. این رود سپس به نقطه‌ای که تقریباً در 30 کیلومتری شمال شوشتر قرار دارد، وارد جلگه خوزستان می‌شود. در این مسیر چند شعبه دیگر به آن می‌ریزند که آب زیادی ندارند و از آن جمله چند شورابه یا آب‌هایی هستند که با مواد نفتی آمیخته‌اند.

رود کارون در 30 کیلومتری شمال شهر شوشتر به دو شعبه تقسیم می‌شود و این شهر را مانند جزیره‌ای در میان می‌گیرد. شعبه غربی رود کارون که بزرگ‌تر است و به نام آب شطیط یا چهاردانگه معروف است، از غرب شوشتر می‌گذرد. شعبه شرقی که کانالی مصنوعی است و ظاهراً در زمان اردشیر بابکان حفر شده که موسوم به آب گَرگَر یا دودانگه است. دو شعبه مزبور پس از حدود 50 کیلومتر مجدداً در بند قیر به هم می‌پیوندند. در بند قیر، آب دیز یا رود دز یا رود دزفول داخل کارون می‌شود.

2- رود دز: رود دز که نویسندگان یونانی آن را گپراتاس نوشته‌اند، در زمان آبادی جندی‌شاپور، به سبب نزدیک بودن به آن، رود جندی‌شاپور نامیده می‌شد و اکنون چون از پای دز روناش (قلعه دزفول) می‌گذرد، به آبِ دزفول معروف است. رودخانه دز که سرچشمه اصلی آن در سربند اراک و الیگودرز و دره‌های اشترانکوه است، بیشتر مسیر پرپیچ و خم آن، از کوهستان و تنگه‌های مرتفع صعب‌العبور می‌گذرد و در بالای دزفول وارد دشت خوزستان می‌شود و در بند قیر یا وندنیکان به کارون می‌ریزد. طول رود دز تا بند قیر حدود 515 کیلومتر است و نام‌های محلی آن، رود الیگودرز، رود ماربره، رود تیره و رودخانه سزار می‌باشند.


کارون از بند قیر راه خود را در امتداد جنوب ادامه داده از وسط شهر اهواز می‌گذرد و این شهر را به دو قسمت تقسیم می‌کند. رود کارون پس از اهواز به سوی خرمشهر جریان می‌یابد. در حال حاضر رود کارون به دو شعبه تقسیم می‌شود که یک شعبه آن به نام بهمنشیر تقریباً موازی با اروندرود جریان یافته به خلیج فارس می‌ریزد و دیگری به نام کارون از خرمشهر عبور کرده داخل اروندرود می‌شود.

وجه تسمیه رود کارون: کارون (کرند) معرف واژه «کرنگ» است که اصل آن «کوه‌رنگ» یا «کوه‌رنگین» بوده است. کرنگ در قدیم نام بلوکی در کوهستان بختیاری که آن را «وهشت هرمز» (بهشت هرمز) هم می‌گفته‌اند، بوده است و نام رود کوهرنگ از نام این بلوک و شهر گرفته شده است. در عهد باستان، نویسندگان یونانی آن را به نام «پاسی تیگریس» و «التیوس» و «اِلوس» نوشته‌اند. احتمال دارد که «پاسی تیگریس»، تحریف شده «بچه تیگره» باشد که در فرس قدیم به معنی تند و تیز استعمال می‌شده است و واژه تبر، تیز و تیغ از آن مأخوذ است و رود بغداد را که نسبت به فرات تندتر بود، در آن زمان «تیگره» می‌نامیدند که بعد «تیگله» شده و اعراب معرب کرده و «دجله» گفته‌اند. احمد کسروی بر این باور بود که ایرانیان باستان دجله را «دیگله» یا «دیگلد» می‌نامیده‌اند و همان کلمه را اعراب گرفته و به شکل «دجله» تغییر داده‌اند. به گفته یاقوت حموی، پیش از اسلام، رود کارون را «دیله کودک» می‌نامیدند و اعراب کلمه دوم را انداختند و برای حفظ معنی آن به قاعده عربی، تصغیرش کردند و «دجیل الاهواز» خواندند. در زمان ساسانیان به رود کارون «مسرقان» نیز می‌گفتند. ظاهراً برای اولین بار نام «مسرقان» در بندهشن پهلوی دیده شده که آن را «بادجیل» (رود کارون) جزو رودهای ایران ذکر کرده است. میرزا سیدجعفرخان مهندس‌باشی (مشیرالدوله)، بر این عقیده بود که کارون یا کورن همان رود کارون است که در سده 13 هجری قمری به صورت واقعی آن، «کاران» نوشته می‌شده است.

بنابراین با توجه به مطالب گفته شده می‌توان گفت که در ایران باستان رود کارون را «پاسی تیگریس» می‌نامیدند و چون از اهواز می‌گذشت، اعراب آن را «دجیل الاهواز» می‌خواندند. بعدها اسم «دجیل» تغییر کرد و آن را «کارون»، مأخوذ از واژه «کوهرنگ» نامیدند.

کارون تنها رود قابل کشتیرانی ایران است که از باستان تا امروز، کشتی‌ها در آن رفت و آمد می‌کرده‌اند. مناسب‌ترین زمان کشتیرانی در کارون، از دی ماه هر سال تا خرداد ماه سال بعد می‌باشد که سطح آب بالا است. پایین‌ترین سطح آب از مرداد تا هنگام شروع باران‌های پاییزی است.

رود کرخه (= گاماساب، سیمره): رود گاماساب از کوه الوند در 14 کیلومتری جنوب شهر همدان سرچشمه می‌گیرد و پس از دریافت شعباتی از ملایر، تویسرکان و نهاوند، از یک بستر باریک کوهستانی می‌گذرد و پس از این که رود دیناور به آن می‌پیوندد، از پای بیستون گذشته، از دره‌های کوچکی عبور می‌کند و سپس سیاه‌آب یا قره‌سو که از شرق کرمانشاه می‌گذرد، به آن ملحق می‌شود. پس از مشروب ساختن کرمانشاه و دریافت شعباتی چند مانند رود ماهیدشت، هلیلان و کرند وارد لرستان می‌شود. در لرستان در یک بستر سنگی و عمیق در پای کبیرکوه به جریان خود ادامه می‌دهد و پس از دریافت شعباتی چون کشکان، زال، غزال‌رود از بخش‌های چغلوندی، هرو، خرم‌آباد و ...، از نواحی گرمسیری لرستان، در مسیر خود به دره عمیق و بستر تنگ وارد می‌شود و در پل تنگ، آبشاری به ارتفاع 43 متر و عرض 3 متر تشکیل می‌دهد. این رود در ادامه جریان خود و عبور از استان ایلام، ضمن دریافت شعباتی به سوی جلگه خوزستان پیش می‌رود و در مقابل قلعه قاسم وارد این استان می‌شود. در قسمت غربی خوزستان، قسمتی از آب آن به مصرف آبیاری می‌رسد و قسمتی دیگر به سوی دجله جریان می‌یابد، ولی پیش از این که به دجله برسد، در باتلاق‌های شرقی دجله یا شط گامش (جاموس) محو می‌شود. این رود در مسیر خود، از سرچشمه تا لرستان به نام گاماساب، از لرستان تا خوزستان به نام سیمره و از نقطه‌ای که به «پای پل» معروف است به بعد (داخل خوزستان) به نام کرخه نامیده می‌شود. این رودخانه پس از عبور از زیر پل کرخه و شوش، پیچ و خم‌های زیادی را طی کرده و به دشت‌های میان‌آب حمیدیه دشت آزادگان سرازیر می‌شود. مسیر قدیمی کرخه که به «کرخه کور» موسوم است، دوری به سوی جنوب زده و در طرف شرق هویزه باز به مسیر کنونی می‌پیوندد. مسیر قدیمی در حال حاضر خشک می‌باشد و یک بریدگی بیش نیست که در هنگام بارش باران و جریان سیل ممکن است عبور از جلگه را به کلی قطع سازد. در جلگه سیدعلی از رود کرخه، شعب زیادی به اطراف جاری می‌شوند و تمام ناحیه دشت آزادگان را مشروب می‌کنند. این رود در سوسنگرد به دو شعبه تقسیم می‌شود. یک شعبه به سوی بستان می‌رود و شعبه دیگر که از شعبه اول کم اهمیت‌تر است به طرف اراضی هویزه سرازیر می‌شود. شعبه‌های مذکور از سوسنگرد به بعد، هورها و باتلاق‌هایی را تشکیل می‌دهند. عمق این رود در مسیر خود متغیر است و عرض آن در نقاط وسیع 400 متر و در دیگر نقاط 100 متر است. مقدار آب این رود نوسان دارد و در اردیبهشت حداکثر و در مهر ماه به حداقل می‌رسد. سدی به نام کرخه بر روی این رود احداث شده است که از نظر عمران و آبادی خوزستان حائز اهمیت است.


وجه تسمیه رود کرخه: کرخه گویا معرَّب واژه «چرخه» است که نام یکی از شهرهای مملکت عیلام در کنار رود کرخه بوده است. یونانیان از رود کرخه با نام «خواسپ»، ایرانیان با نام «رود شوش» و اعراب با نام «نهرالرس» یاد کرده‌اند.

رود شاوور: رود «شاوور» یا «شاهور» به صورت چشمه‌های متعددی از زمین می‌جوشد و در نزدیکی شوش، این چشمه‌ها به یکدیگر می‌پیوندند و اراضی بین رود دز و کرخه را مشروب می‌کنند.

رود جراحی: رود جراحی از دو شعبه تشکیل می‌شود. شعبه شمالی به نام آب زلال و زرد که از کوه منگِشت سرچشمه می‌گیرد و شعبه دیگر به نام «مارون» که از شرق جاری است و از تنگ زیزی سادات در بویراحمد سفلی سرچشمه می‌گیرد. رودهای مزبور در زیر قلعه شیخ رامهرمز به یکدیگر ملحق و به نام «جراحی» نامیده می‌شوند. رود جراحی از خلف‌آباد و روستای مکسر گذشته به خاک شادگان وارد می‌شود و در آنجا به نهرهای متعددی تقسیم می‌گردد و بالاخره در 16 کیلومتری خرمشهر، به کارون ملحق می‌شود و مقداری از آن از راه خوریزیه و خورقبان به خلیج فارس می‌ریزد. این رود همان رود «تاب (طاب)» است که در کتاب‌های جغرافی‌نگاران قدیم، از آن یاد شده است.


رود هندیان: رود هندیان در شرق خوزستان جاری است و به رود «زهره» نیز معروف است. این رودخانه از سه شاخه خیرآباد، شولستان (آب شور) و فهلیان تشکیل می‌شود. رود فهلیان به غرب جریان دارد و در نزدیک قلعه گلاب به رود شولستان می‌پیوندد و نزدیک روستای عسکری زیدان به آب خیرآباد، که از جنوب شرقی بهبهان به سوی جنوب غربی جاری است، ملحق و سپس وارد خلیج فارس می‌شود. این رود در مصب به دو شعبه شده و دلتایی تشکیل می‌دهد که پوشیده از نخلستان است. نام‌های محلی این رود عبارتند از رودخانه اردکان، رودخانه شش پیر، رودخانه شور، رودخانه فهلیان و رودخانه زهره.

رود اروند رود: از آن روزگار که سرزمین آشور به دست ماد و سپس بابل به فرمان کورش کبیر گشوده شد، اروند رود یا دجله همواره موجب آبادانی سرزمین‌های غربی شاهنشاهی ایران بود و با سدها و بندهایی که ایرانیان بر فرات و دجله ساختند، این بخش از ایران از بارورترین و زرخیزترین نواحی ایران زمین گشته بود. این سرزمین تا هنگامی که به دست ایرانیان اداره می‌شد، یکی از زیباترین نقاط روی زمین بود، به طوری که تاریخ‌نگاران رومی در نوشته‌های خود آنجا را چون بهشت وصف کرده‌اند. اروند رود (دجله) از ارتفاعات توروس در جنوب شرقی الازیک که از سرزمین‌های ارمنستان کهن و کشور ترکیه امروزی است، سرچشمه می‌گیرد و پس از این که بخش جنوب شرقی ترکیه را آبیاری کرد، وارد کشور عراق می‌شود. این رود در عراق از تنگه‌های کوهستانی بسیار می‌گذرد و در ناحیه کردستان در جنوب موصل، آب‌های زاب بزرگ و زاب کوچک که از کوه‌های غربی ایران سرچشمه می‌گیرند، به آن می‌پیوندند. اروند رود سپس بین سامره و بلد وارد دشت میانرودان می‌شود و رسوبات رود دیاله، آن را به سوی غرب می‌راند و به فرات نزدیک می‌کند. رود دیاله از به هم پیوستن رودهای سیروان و زالم و تنجه‌رو پدید می‌آید و محلی که این رودها به هم می‌پیوندند، «دوآوان» نام دارد. دیاله در همه مسیر خود در سرزمین عراق به نام یکی از رودهای تشکیل‌دهنده آن، «سیروان» نامیده می‌شود و نزدیک سلمان پاک در جنوب بغداد به دجله می‌ریزد و دجله را به سوی غرب می‌راند و آن را به فرات نزدیک می‌سازد. اروند رود (دجله) پس از طی مسافتی دوباره به سوی کوه‌های زاگرس بازمی‌گردد و نزدیک عماره در اثر رسوبات کرخه به سوی جنوب سرازیر می‌شود و در الغُرنه در 64 کیلومتری شمال بصره، رود فرات به آن می‌پیوندد. سپس در شمال جزیره آبادان، رود بزرگ کارون به آن می‌ریزد و اروند رود بزرگ پس از پیمودن طول جزیره آبادان، به خلیج فارس می‌ریزد. طول اروند رود از سرچشمه تا خلیج فارس، نزدیک به 1950 کیلومتر است و در سال 50 میلیون تن رسوب دارد که از مقدار رسوب رود نیل (در مصر) بیشتر است. اروند رود یکی از عریض‌ترین رودهای جهان است که هر چه رو به جنوب می‌رود، عریض‌تر و عمیق‌تر می‌گردد. عمق اروند رود مخصوصاً هنگام جزر و مد از 15 تا 35 و گاهی تا 45 متر تفاوت پیدا می‌کند. جهت جریان اروند رود صرف نظر از قوس‌هایی که طی می‌کند، از شمال غربی به جنوب شرقی است.

وجه تسمیه اروند رود: نام «دجله» در سنگ نوشته داریوش هخامنشی در بیستون، «تیگره» آمده است و در متن عیلامی همین کتیبه به صورت «تی ایگ ره» و در متن بابلی به صورت «دی ایگ لت» آورده شده است. در این سنگ نوشته، تلفظ فارسی باستان و عیلامی این نام، «تیگره» به معنی تیز و تند و سرکش آمده است. یونانیان همین نام را با افزودن حرف «س» فاعلی، به صورت «تیگریس» به عاریت گرفته و نام این رود را در همه جا «تیگریس» نوشته‌اند. این نام از زبان یونانی به دیگر زبان‌های جدید اروپایی راه یافته و در زبان‌های انگلیسی و فرانسوی «tigre» نام دجله است و اروپاییان دجله را به همان نام کهن ایرانی 2600 ساله می‌خوانند. «تیگره» که نام رود دجله است نامی پرمعنا و تاریخی است زیرا که این رود در مسیر خود تند و خروشان و سرکش است. نام «تیگره» هنگامی که وارد زبان بابلی شد، تغییرات کوچک فونتیکی یافت، به این ترتیب که حرف «ت» به «د» بدل شد و «ر» ایرانی به «ل» تبدیل گشت و در نتیجه از واژه «تیگرَه» در بابلی کهن نام «دیگلة» پدید آمد و سپس «گ» به «ج» بدل شد. بدین ترتیب «دیگلة» به صورت «دیجلة» درآمد و سپس به «دیجله» (تلفظ درست عربی آن) و «دجله» گرایید. بار دیگر تبدیل دیگری صورت گرفت و این بار «ج» در «دیجله» به «ی» مبدل شده است که در بسیاری از زبان‌ها «ج» به «ی» تبدیل می‌شود. با این تغییر، واژه «دیجله» به صورت «دیله» یا «دیاله» درآمد که آن هم یکی از رودهایی است که از ایران سرچشمه می‌گیرد و مسیرش تند و سراشیب است و به دجله فرو می‌ریزد. در دوره ساسانی، رود «دجله» را با نام کهن آن، «دیگله» یا «دیلگه» می‌خواندند و خود واژه «تیگرَ» که یک واژه فارسی باستان است، به زبان پهلوی ترجمه کرده و آن را «اروند رود» نامیدند. واژه اروند همان معنای تیگر را دارد و از آن مفهوم تند و تیز و سرکش برمی‌آید. اروند دارای ریشه و بن اوستایی است و در اوستا به صورت «ائوروت» آمده است و از ریشه کهن «ائورو» به معنی سرکش و تند و تیز و پسوند «وت» یا «ونت» به معنی دارنده است و بر روی هم معنی «دارنده تندی و تیزی و سرکشی» است. در شاهنامه فردوسی نیز بارها از «اروند رود» به جای «دجله» نام برده شده است. در جهان‌نامه محمد بن نجیب بکران، از این رود به نام «زورآو» یاد شده است. این نام از دو واژه فارسی «زور» به معنی نیرو و «آو» به معنی آب ترکیب یافته که بر روی هم به معنی «آب زورمند» است و مؤید وجه تسمیه اروند به معنی تند و تیز و سرکش است. در برخی از کتاب‌های جغرافیایی قدیم، بخشی از اروند رود یعنی مسافت بین نهر ابواسد و آبادان را که از آب‌های دجله و فرات تشکیل می‌شود و طول آن حدود 185 میل دریایی است، «دجلة العورا» خوانده‌اند به معنی «دجله یک چشم». این نامگذاری را نمی‌توان توجیه و تبیین کرد. مردم آن روزگار که این نام را بی‌معنی و بدیمن دانسته‌اند، آن را به «دجله مفتح» یعنی «دجله گشوده شده» تغییر داده‌اند. در واقع اعراب معنی یک واژه فارسی را که نام آن بخش از دجله بوده است نفهمیده‌اند و آن را به یک واژه عربی هم‌آوای آن بدل کرده‌اند. «عورا» در اصل یک واژه فارسی بوده است و «اوراه» تلفظ می‌شده و از دو واژه «او» به معنی آب و «راه» ساخته شده و به مفهوم «آبراه» یا «آبراهه» است. ایرانیان این قسمت پرآب دجله را «دجله اوراه» می‌گفتند یعنی «دجله قابل کشتیرانی» و اعراب که معنی «اوراه» را نفهمیده بودند، آن را از ریشه «اعور» به معنی «یک چشم» گرفته و با «ع» نوشته و به صورت «عوراء» درآورده‌اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد