ویژگیهای جمعیتی استان خوزستان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در نتیجه کاوش باستانشناسان، فسیلهای انسان عصر پارینه سنگی* و آثار دوره نوسنگی در بسیاری از مناطق ایران از دریاچه اورمیه (ارومیه) در شمال غربی ایران تا شیراز در جنوب و سواحل جنوبی دریای مازندران تا جنوب خراسان و همچنین کرمانشاه و خوزستان یافت شدهاند. *عصر حجر قدیم یا عصر پارینه سنگی (Paleolithic)، نخستین بخش حجر را تشکیل میدهد و منطبق است با اوایل دوره زیست انسان پیش از تاریخ که از 500/000 تا 80/000 سال پیش به درازا کشیده است. پروفسور رمان گیرشمن مینویسد: «در بهار سال 1949 میلادی (1328 خورشیدی) ما نخستین بار در ایران، آثار بقایای انسان عهد مزبور را در حفاری غاری در تنگ پِبِدا در کوههای بختیاری واقع در شمال شرقی شوشتر، تشخیص دادیم». آثار شناخته شده در تنگ پبدا و دیگر نقاط خوزستان از تمدن ماقبل تاریخی مربوط به اقوام غارنشیناند که در آن سه طبقه متمایز مربوط به دورانهای مختلف غارنشینی به صورت اشیای سنگی، استخوانی و سفالی به دست آمدهاند. بنابراین سرزمین خوزستان از دیرباز محل نخستین اجتماعها و مهد تمدنی کهن و مرکز آبادی بوده است. رودخانههای دز، کارون و کرخه اراضی آن را آبیاری و حاصلخیز کردهاند. این اراضی همواره محل سکونت اقوامی بودهاند که در پیرامون و کرانههای رودخانههای مذکور گرد آمده و تمدنی عالی ایجاد کردهاند. بنابر تحقیقات باستانشناسی و آثار به دست آمده و مدارک مکتوب تاریخی، ایران و از جمله خوزستان از آغاز رهگذر و محل سکونت نژادها و ملل مختلف بوده است و زبانها و لهجههای گوناگونی در این سرزمین تکلم شده و خصوصیات جسمانی متفاوتی در این محل به هم آمیختهاند. پیش از ورود و استقرار آریاییها در خوزستان، نژادهای بومی در این منطقه میزیستند. مدارک بازمانده از دوران پیش از تاریخ حاکی از آن است که علاوه بر نژاد مدیترانهای، نژادهای دیگری در خوزستان و پیرامون آن سکونت داشتهاند و فرهنگهای متفاوتی در آنجا با هم اختلاط یافتهاند. اقوام قدیمی خوزستان عبارتند از: 1- سیاهان: سرزمین خوزستان از گذشتههای بسیار دور و پیش از عیلامیان، محل سکونت سیاهپوستان بوده است و بعدها در اثر ورود بردگان سیاه از مسقط و زنگبار، اختلاط قابل ملاحظهای از نژاد سیاه در آنجا به وجود آمده است. به باور دیولافوا و دومورگان، پیش از عیلامیان، مردمان دیگری از نژاد سیاه در خوزستان زندگی میکردند. کشف تخته سنگ معروف «نارام-سین»، در حفاریهای شوش نیز این عقیده را تأیید میکند زیرا نقوش برجسته این سنگ، شکل پادشاه سامینژاد را نشان میدهد که رهبری عدهای از سیاهپوستان را داشته که به فتح و پیروزی رسیدهاند. 2- عیلامیها: عیلامیها پیش از آغاز تاریخ در دشتهای جنوب غربی ایران از حوالی شوش تا نزدیک بوشهر سکونت داشتهاند. به نظر میرسد که این اقوام ابتدا در آسیای مرکزی ساکن بودهاند و در حدود 4000 سال قبل از میلاد به فلات ایران، شام و مصر مهاجرت کردهاند. دلایل و شواهدی در دست است که ثابت میکنند ساکنان قدیم آنو* منشأ مشترکی با اهالی شوش قدیم داشتهاند. *آنو در 12 کیلومتری جنوب عشقآباد ترکمنستان واقع است. 3- هاپارتیپ: هاپارتیپ یا هپارتیپ یا هپیرتیپ طوایفی بودند که در ایذه و قسمتی از خاک بختیاری کنونی سکونت داشتهاند و آثار این طوایف در حجاریهای ایذه، اِشکفت سلمان و کول فره هنوز باقی است و ظاهراً آنان همان قوم دلیر و شجاعی بودند که یونانیان آنان را آمارد یا امردیان یا مردیان خطاب میکردند و هرودوت آنان را جزو طوایف بدوی ایران در ردیف طایفههای دها و دروپینی و ساگارتی در زیر لوای کورش نام میبرد. 4- اوملیاش: طایفههای اوملیاش در ناحیه بین کرخه و دجله سکونت داشتند. 5- یموت بل و تتبور: طایفههای یموت بل و تتبور بین باتلاقهای دجله و کوهستان زندگی میکردند. 6- هُسی یا اوکسیها: هُسی یا خوزی که نام خوزستان ازآن گرفته شده، همان اوکسیها هستند که در معبر پارس با تنگ تکاب بهبهان راه را بر قشون اسکندر مقدونی بستند و تلفاتی بر سپاه او وارد ساختند. 7- کیسیها: پس از این که پارسیها بر خوزستان دست یافتند، کیسیها در اثر اختلاط و آمیزش در آنها مستهلک شدند و در نتیجه نژاد واحدی به وجود آمد که بعدها مبانی و ریشههای اقوام ایرانی را به وجود آورد. تیرههایی از این قوم بودند که در تمام جنگها در رکاب شاهان هخامنشی دیده میشدند. کیسیها یا کوسیها یا کاسیها در پیشاپیش سپاه جاوید خشایارشا در نبرد ترموپیل و آتن شرکت داشتند. 8- سومریها: در روزگار باستان، تیرههای سردرازی پیش از اقوام نوردیک در ایران و خلیج فارس زندگی میکردند. زمینه این باور در نمود انسان نوع اروپایی- افریقایی قهوهای پیدا میشود که در بینالنهرین زندگی میکرده است. مدارک موجود درباره این انسان اندک و پراکندهاند ولی ظاهراً ارتباط و پیوند جسمانی دوری را با هند میرسانند. شاید این مردم سر دراز، سومری بودهاند و یا با آنها خویشاوندی داشتهاند زیرا دانشمندان نژادشناس بر این باورند که نشانه چهره سومریان باستان را هنوز میتوان در نواحی شرقی و خلیج فارس در میان مردم آن دنبال کرد. حدس زده میشود که سومریان در حدود 5000 قبل از میلاد به نواحی خلیج فارس از جمله خوزستان مهاجرت کردهاند. 9- نوردیک: قوم نوردیک که به زبان هند و ایرانی سخن میگفتند در گذشتههای دور در کرانههای دریای مکران و خلیج فارس ساکن نبودند. تاریخ قدیمیترین مدرکی که به ورود آنان به ایران اشاره شده، آغاز هزاره دوم قبل از میلاد است که بر ذکر خدایان هند و ایرانی در میان ایزدان کاسیها استوار است. برخی مدارک مشخص میکنند که پیش از نژاد سیاه، در روزگاران کهن، مردمی از هند راه افتادند و در امتداد کرانه عمان و خلیج فارس به سوی غرب پیش آمدند. ظاهراً یکی از شاهان آشور در حجاریهای برجسته خود، تصویر عدهای از این مردم را نقش کرده است. 10- سامیها: سامیها که در کرانههای عربستان میزیستهاند و بعدها به این منطقه آمدند، حامیها یا سیاهان آفریقایی ساکن این حدود را بیرون راندند و خود به جای آنان اقامت گزیدند. سامیها مردمانی بودند که بعدها در شمال به نام آرامیها و شامیها، در شرق به نام بابلیها و آشوریها، در جنوب به نام عربها و در غرب به نام فنیقیها و یهودیها معروف شدند. محل سکونت طوایف این نژاد سرزمینی بوده است که حدود آن کوههای ارمنستان، ایران و از جمله خلیج فارس و خوزستان، اقیانوس هند و دریای سرخ، مصر و مدیترانه بوده و به نام هلال حاصلخیز یا هلال اخضر نامیده میشده است. 11- پراتاکینها: طایفه پراتاکینها از ساکنان کوهستان شمالی خوزستان بودند. استرابون میگوید: «پراتاکینها، بالای بابل و شوش در طرف شمال به سوی شرق ایلامیها هستند و همچنین پراتاکینها و آنها مردمانی راهزن هستند که در آن عزلتگاه خودشان اعتماد دارند. به سختیهای کوهها و پراتاکینها نزدیکند به اپولونیاعیها و از این جهت آنها را بیش از همه دشمن میدارند و ایلامیها در جنگ هستند با آن مردم و با شوشیها ... و پراتاکینها بیشتر به زراعت میکوشند و با وجود این از دزدی کوتاهی ندارند». 12- اپولونیاتیها: طایفه اپولونیاتی نیز در کوهستان شمال شوش زندگی میکردند. 13- صابئین مَندایی: صابئین به نامهای صابة البطایح، مندایی، مغتسله و نصوری معروفاند. صابئین قومی آرامیاند که محل سکونت اولیه آنان در مصر و فلسطین بوده و امروز در جنوب کشورهای ایران و عراق زندگی میکنند. صابئینهای خوزستان از اولین آوارگان فلسطینیاند که حدود 2 هزار سال قبل در اثر برخورد با اقوام دیگر منطقه مجبور به ترک دیار خود و مهاجرت از آن شدند. آنان تحت حمایت اردوان سوم اشکانی از فلسطین و به ویژه کنارههای رود اردن به سوی شمال سوریه و بینالنهرین و سپس به اراضی مجاور دهانه رود کرخه در غرب خوزستان کوچ کردند. صابئین مَندایی که بازماندگان صابئین صدر اسلام و قبل از اسلام میباشند، در خوزستان به سر میبرند. مادام ژان دیولافوا میگوید: «سوباها که آنها را صابئین نیز میگویند معبد و محرابی ندارند. اینان نوعی از مسیحیان هستند که به یوحنا اعتقاد دارند و عیسی را جانشین او میدانند...». 14- الیماییان: قوم الیمایی از اواخر هزاره اول قبل از میلاد در جنوب خوزستان زندگی میکردند زیرا وجود ظرفهای سفالی ویژه دوره سلوکی- پارتی در برخی از تپههای جنوب خوزستان، نشاندهنده سکونت الیماییان در این ناحیه است. کمی پس از این که سلوکیان قدرتشان را تحکیم بخشیدند، الیماییان همچون نیروی چشمگیر و قابل ملاحظهای، پدیدار شدند و تا آغاز دوره ساسانی نیز همین موقعیت را حفظ کردند. استرابون میگوید: «در شمال و به سمت خاور، کشورهای الیمایی و پارا تاسنی ]به قولی فریدن امروزی در استان اصفهان[ واقعاند که مردمانی غارتگر دارند و متکی به مناطق دشوار کوهستانی خود هستند». پلینی محل الیمایس را در شرق رود کارون و امتداد آن را «از رود اواتیس تا کرخه، به مسافت 240 مایل، که شهرهایش سلوکیه و سوسترایه واقع در دامنه کوه حاسیروس هستند» میداند. هنینگ تنگ سَروَگ در شمال بهبهان را مرکز پادشاهی الیمایس که در سده دوم قبل از میلاد برآمد و تا پایان دوره اشکانی دوام یافت، میداند. بریان خاطرنشان میسازد که الیماییها در دوره هخامنشی در شرق و شمال شرقی خوزستان حضور داشتند و هخامنشیان با آنان معاهدهای بستند. ام.پی. گوپین درباره زیارتگاههای الیمایس میگوید که مدتها پیش از اسکندر، الیماییهای چادرنشین به دشتها فرود آمدند و به کشاورزی پرداختند. پس از مرگ آنتیوکوس چهارم در سال 163 قبل از میلاد، کوششهای پادشاهان اولیه سلوکی برای غارت معابد الیمایی نشاندهنده حضور فعال الیماییها در خوزستان است. با این حال الیماییها در آن زمان نیرومند بودند و توانستند در سالهای 187 و 164 قبل از میلاد از حملههای سلوکیان جلوگیری کنند. قدرت و نفوذ الیماییان رو به افزایش بود تا هنگامی که در اغتشاش رقابتهای خاندان دربار سلوکی، شوش در سال 147 قبل از میلاد به دست کامناسکیرس؛ پادشاه الیمایس افتاد و پس از آن دیگر به سلوکیان بازنگشت. در این زمان الیماییان قدرت خود را از رأس خلیج فارس تا شوش و احتمالاً تا حوالی کوت العماره؛ ناحیهای که در آن با سپاهیان مهرداد اول درگیر شدند، گسترش دادند. الیماییها به هر صورت موفق شدند در کنار امپراتوری پارتیان باقی بمانند و چنان که از مدارک برمیآید در حدود سال 45 میلادی شوش را بار دیگر از دست پارتیان بیرون آوردند. کشف تعداد زیادی از سکههای الیمایی در مسجد سلیمان و بردنشانده، گواه حضور و قدرت سیاسی الیماییان در خوزستان تا سدههای نخستین میلادی است. به نظر میرسد تا سال 215 میلادی که آخرین پادشاه آنان؛ ارد در اهواز، به دست اردشیر اول دستگیر شد، الیماییان در خوزستان بر مسند قدرت بودهاند. 15- یونانیان: گروهی از یونانیان در زمان هخامنشیان به عنوان اسیر جنگی به خوزستان انتقال یافتند. یونانیان خوزستان تیرهای از آریای غربیاند که در شبه جزیره بالکان زندگی میکردند و خود را هلن و سرزمین اصلی خود را هلاد مینامیدند. اسکندر مقدونی پس از تصرف خوزستان، آنان را مورد توجه قرار داد و اجازه بازگشت به یونان داد ولی آنها نپذیرفتند. 16- رومیان: رومیان را در زمان سلطنت شاپور ذوالاکتاف در جنگهای ایران و روم اسیر کردند و به خوزستان آوردند. اینان در شهرهایی چون شوشتر و دزفول به کار احداث سد و پل و ... پرداختند. 17- هندیان: در دوره ساسانیان، دستهای از مردم هند به نام جات یا کات در حدود هندیجان کنونی ساکن شدند. از این رو آن سرزمین هندیکان نامیده شد. شهری به نام زط، که معرَّب آن «جت» یا «جات» است، در بلوک جراحی واقع در شمال هندیجان بوده است. در سال 219 هجری قمری، هندیان این شهر به راهزنی پرداختند و راههای جنوبی عراق و خوزستان را مغشوش کردند. معتصم عباسی، فردی به نام «عجیف» را به جنگ آنان فرستاد. هندیان در این جنگ شکست خوردند و بیشتر آنان اسیر و به دستور خلیفه به مرزهای روم اعزام شدند. اقوام کنونی استان خوزستان عبارتند از: 1- لران: لرها در تمام قسمتهای شرقی و نواحی کوهستانی خوزستان از حدّفاصل بین لرستان و خوزستان تا حدود کهگیلویه و بویراحمدی به طور پراکنده زندگی میکنند. بعضی از آنان هنوز به شغل دامداری اشتغال دارند و برای نگاهداری و چراندن گاو و گوسفندان خود ییلاق و قشلاق میکنند. برخی دیگر در روستاها اسکان یافته و ضمن دامداری به کشاورزی میپردازند. بعضی از دانشمندان مردمشناس بر این باورند که نوع ایرانی خالص فقط در دو ناحیه یافت میشود یکی در میان مردم فارس و ساکنان شمال شرقی خلیج فارس و دیگری در میان لرها یا کوهنشینان سمت غرب. راولینسن بر این عقیده است که کردها و لرها از لحاظ خصوصیات جسمانی به مادهای باستان شباهت دارند. در این میان تعدادی از قبایل لر پشتکوه (استان ایلام کنونی) هستند که ظاهراً حدود یک سده پیش به جلگه شوش کوچ کردهاند و به شغل کشاورزی و برنجکاری اشتغال دارند. 2- عربهای خوزستان: عربهای خوزستان در قسمتهای جنوبی و غربی، در کنارههای رودخانههای کارون و کرخه سکونت دارند. آنها در گذشتههای دور از آن سوی مرز (عربستان و عراق) به ایران مهاجرت کرده و با مردم خوزستان آمیختند و به مرور زمان ملیت ایرانی را پذیرفتند و با مردم دیگر خوزستان، نژاد واحدی تشکیل دادهاند. اینان به شغل دامداری و کشاورزی اشتغال دارند. به مردم عـرب ساکن نوار ساحلی جنوب، که میتوان بسیاری از ویـژگیهای فارسها را در آنها دید، بندری میگویند. 3- بختیاریها: بختیاریها از نژاد طوایف پارسیاند که در سدههای 6 و 7 قبل از میلاد، در دامنههای ارتفاعات بختیاری در شرق شوشتر و در دو سوی رود کارون مستقر شدند. آنها با عیلامیها درآمیختند و نژاد واحدی به وجود آوردند که بعدها در دورههای هخامنشی و ساسانی به نام هُسی یا اوکسی یا خوزی نامیده شدند و در سده 6 هجری قمری به نام «لر بزرگ» و در اوایل دوره صفویه، «بختیاری» خوانده شدند. 4- بالاگریوهها: بالاگریوه یا بالاقریه، اتحادیهای از قبایل چهارگانه لر میباشند که زمستانها برای استفاده از مراتع و چراندن رمههای خود در شمال خوزستان چادر میزنند. این اتحادیه از قویترین شعب چهارگانه لر به شمار میرود. در فصل زمستان، بیرانوندها در تنگ پل، دیرکوندها در شمال غربی دزفول، پاپیها در شمال دزفول و سگوندها پیرامون شوش و دزفول به سر میبرند و بعضی از آنها در ناحیه شوش سکونت دارند. 5- کولیها: کولیها نژاد بیابانگردی هستند که از هند برخاستهاند. آنان در حوالی سال 1000 میلادی شبه قاره هند را ترک گفتند و به سوی غرب مهاجرت کردند. امروزه افراد این قوم در تمام جهان پراکندهاند و شمار آنان بیش از هشت میلیون نفر تخمین زده میشود. این گروه که همواره در اقلیت بودهاند، در طول تاریخ شکنجهها و آزارهای فراوانی را متحمل شدهاند. بسیاری از آنان در سده 20 میلادی اسکان یافتند ولی هنوز شمار انبوهی از آنان به شیوه بیابانگردی واقعی زندگی میکنند. تاریخچه کولیها در آسیا، مخصوصاً در ایران طولانیتر و بیشتر از اروپا است. نخستین دستههای مهاجر کولی در روزگار ساسانیان وارد ایران شدند. کولیهای اهواز از حدود صد سال پیش در روستای کوت عبدالله اقامت گزیده و به علت آب و هوای نسبتاً خوب محل، دیگر درصدد عزیمت برنیامده و همان جا ساکن شدهاند. این عده در گذشته از راه مطربی و نوازندگی امرار معاش میکردند. کولیان کوت عبدالله مانند اغلب کولیان دیگر ساده زندگی میکنند و اغلب وسایل زندگی خود را شخصاً فراهم میسازند. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 جمعیت استان خوزستان 4531720 نفر بوده است. جمعیت شهرستانهای استان بر اساس این سرشماری به شرح زیر میباشد:
|